-
اشعار فریدون مشیری
شنبه 28 دی 1398 10:16
“من اینجا ریشه در خاکممن اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکممن اینجا تا نفس باقیست می مانممن از اینجا چه می خواهم،نمی دانمامید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیستمن اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانممن اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهیگل بر می افشانممن اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشیدسرود فتح می خوانمو...
-
پرپرواز ندارم-احمد شاملو
پنجشنبه 26 دی 1398 10:06
پرپرواز ندارمامادلی دارم و حسرت درناهاو به هنگامی که مرغان مهاجردر دریاچه ی ماهتابپارو می کشندخوشا رها کردن و رفتنخوابی دیگربه مردابی دیگرخوشا ماندابی دیگربه ساحلی دیگربه دریایی دیگرخوشا پر کشیدنخوشا رهاییخوشا اگر نه رها زیستنمردن به رهایی!آهاین پرندهدر این قفس تنگنمی خواند.
-
در لحظه-احمد شاملو
پنجشنبه 26 دی 1398 10:04
به تو دست می سایم و جهان را در می یابمبه تو می اندیشمو زمان را لمس می کنممعلق و بی انتهاعریانمی وزم،می بارم،می تابمآسمان امستارگان و زمینوگندم عطر آگینی که دانه می بنددرقصاندر جان سبز خویشاز تو عبور می کنمچنان که تندری از شبمی درخشمو فرو می ریزممن،مرگ را زیسته اممرگ را دیده ام مندر دیداری غمناکمن مرگ را به دست سوده...
-
شبانه-احمد شاملو
دوشنبه 23 دی 1398 11:04
من سرگذشتِ یأسم و امیدبا سرگذشتِ خویش:میمُردم از عطش،آبی نبود تا لبِ خشکیده تر کنممیخواستم به نیمهشب آتش،خورشیدِ شعلهزن بهدرآمد چنان که منگفتم دو دست را به دو چشمان سپر کنمبا سرگذشتِ خویشمن سرگذشتِ یأس و امیدم…
-
فقط خودم-سیاوش دانیالی
یکشنبه 22 دی 1398 16:14
فقط خودمچه بهتر است که باشد سرم به کار خودمگذر ز هیچ دلی نکنم به جز گذار خودم...همین که دور بمانم برای من کافی ستو کافی است برای ام فشار بار خودم...نمی شود که به آب رفته خیس نشودنمی روم به خیالی مگر به اختیار خودم...به پشتوانه ی هر کس نمی توان خوش بودکمر به کار ببندم به اعتبار خودم...من از تمام دو عالم به عشق پابند...
-
شعر در سوگ عزیزان _ابوالفضل زرویی نصرآباد
شنبه 21 دی 1398 09:53
درد، درد، درد، درد در وجود گرم و مهربان مرد خانه کرد مرد مهربان از این هوای سرد خسته بود درد را بهانه کرد ...آه، آه، آه، آه باز هم صدای زنگ و بغض تلخ صبحگاه: - ای دریغ آنکه رفت ... - ای دریغ ما، دریغ مهر و ماه دوستان نیمهراه ...رود، رود، رود، رود رود گریه جماعت کبود در فراق آنکه رفت در عزای آنکه بود «دیر ماندهام...
-
دل نوشته
چهارشنبه 18 دی 1398 16:56
چه درمانده میشود آدمیزاد، گاهی از درک چرایی زیستن! دلخوش میکند خود را به داشته هایش، به بودن عزیزانی که دوستشان دارد و دوستش دارند، به جوی آب زلال ، به شاخه ی گل رزی که هدیه گرفته، به انار سرخی که در این تلاطم روزگار خود را با چنگ و دندان به ساقه ی درخت پیوند زده تا نخشکد، نیفتد و باعث حسرت نگردد.زندگی همه ی این ها...
-
صدا کن مرا- سهراب سپهری
چهارشنبه 18 دی 1398 16:49
صدا کن مراصدای تو خوب استصدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی استکه در انتهای صمیمیت حزن می روید******چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود تنهاییچه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فرداییپیله ات را بگشاتو به اندازه پروانه شدن زیبایی******من پر از نورم و شنو پر از دار و درختپرم از راه، از پل، از رود، از موجپرم از سایه...
-
درد نام دیگر من است ! - قیصر امین پور
دوشنبه 11 آذر 1398 13:56
دردهای منجامه نیستندتا ز تن درآورمچامه و چکامه نیستندتا به رشته سخن درآورمنعره نیستندتا ز نای جان برآورمدردهای من نگفتنیدردهای من نهفتنی استدردهای منگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیستدرد مردم زمانه استمردمی که چین پوستینشانمردمی که رنگ روی آستینشانمردمی که نامهایشانجلد کهنه شناسنامههایشاندرد میکندمن ولی تمام استخوان...
-
خانه دوست کجاست ؟ - سهراب سپهری
جمعه 4 مرداد 1398 09:46
خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد پس به سمت گل تنهایی می پیچی...
-
دل نوشته
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 15:45
نوشتن دنیای عجیبی داره ، یه وقتایی دلت میخواد بنویسی اما نمیدونی از چی بنویسی ، یه وقتایی در اوج پر بودن هیچ حرفی برای نوشتن و گفتن نداری و یه وقتایی که فکرشم نمیکنی میتونی ساعت ها بدون وقفه بنویسی و بنویسی و بنویسی .... دنیای نوشته ها هم عجیبه ، خوندن یه نوشته میتونه یه نفرو تا اوج لذت بالا ببره ، یا نه یه نفر رو تا...
-
اشعار
جمعه 23 فروردین 1398 12:55
شعر عاشقانه سهراب هر که با مرغ هوا دوست شود خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود زندگی رسم خوشایندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر ، سحر نزدیک است: هر دم این بانگ برآرم از دل: وای، این شب چقدر تاریک است!...
-
شعر عاشقانه شاد
جمعه 23 فروردین 1398 12:53
شعر عاشقانه شاد اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشکِ آن شب لبخندِ عشقم بود احمد شاملو این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم میگریزی ز من و در طلبت باز هم کوشش باطل دارم فروغ فرخزاد اشعار عاشقانه مولانا هر قفلی که میخواهد به درگاه خانهات باشد عشق پیچکی است که دیوار نمیشناسد چه فرقی میکند...
-
شعر عاشقانه دلتنگی
جمعه 23 فروردین 1398 12:52
شعر عاشقانه دلتنگی گرچه دارد یازده فرزند غیر از او ولی هیچ یک ، یوسف برای حضرت یعقوب نیست اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود فرو پریدن و درخاک بودنم، ننگ است جان دلم امروز بیا بنشین لحظه ای رو در روی من چای عطردار میخواهم چای از من ، عطرش با تو … شب همه شب بدون تو در به درم، نگاه کن عشق تو گشته هستیام چشم مرا به خواب کن...
-
شعر عاشقانه زیبا
جمعه 23 فروردین 1398 12:51
شعر عاشقانه زیبا شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهاییست کاش چون برگ خزان رقص مرا نیمه شب ماه تماشا می کرد در دل باغچهٔ خانهٔ تو شور من وِلوِله برپا می کرد… خرم آن عاشق، که بیند آشکار بامدادان طلعت نیکوی تو فرخ آن بیدل، که یابد هر سحر از گل گلزار عالم بوی تو هرجا هوا مطابق میلت نشد برو . ....
-
شعر عاشقانه غمگین
جمعه 23 فروردین 1398 12:50
شعر عاشقانه غمگین عکس نوشته شعر های عاشقانه برای پروفایل دیدم کوچه ی تنگیست که چراغش چشم است چشم ما گوش بود و عقل ما حرف سرکوچه و بازار دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند ترسم که تو هم یار وفادار نباشی عاشق کش و معشوق نگه...
-
شعر عاشقانه کوتاه
جمعه 23 فروردین 1398 12:50
شعر عاشقانه کوتاه ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟ که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟ امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد . گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد! پرواز مرغ جان نبود جز به کوی تو روزی که اتفاق پریدن در اوفتد می تراود حسرت آغوش از...
-
آیدین دلاویز
پنجشنبه 22 فروردین 1398 17:24
یک دستمال پروانه جمع کرده ام برات تا در باغ تنت رها کنم میشود بند لباست را باز کنی؟!؟؟؟؟! (آیدین دلاویز)
-
آیدین دلاویز
پنجشنبه 22 فروردین 1398 17:22
پیراهنم را در می آورم بگو با تنم که عطر تو را می دهد چه کنم!... ((آیدین دلاویز))
-
آیدین دلاویز
پنجشنبه 22 فروردین 1398 17:22
وقتی برگ ریزان پاییز چشم اندازی ست تماشایی درکش سخت نیست که مرگ چقدر می تواند خوشایند باشد! ((آیدین دلاویز))
-
روز مبادا - قیصر امین پور
دوشنبه 5 فروردین 1398 21:24
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم: باشد برای روز مبادا! اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست اما کسی چه می...
-
سیب - حمید مصدق ( تو به من خندیدی ....)
چهارشنبه 22 اسفند 1397 12:46
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضبآلود به من کرد نگاه سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم و من اندیشهکنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما...
-
صدای پای آب - سهراب سپهری (اهل کاشانم اما ...)
چهارشنبه 22 اسفند 1397 12:40
صدای پای آب، نثار شبهای خاموش مادرم اهل کاشانم روزگارم بد نیست. تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم، بهتر از برگ درخت. دوستانی، بهتر از آب روان؛ و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند. روی آگاهی آب، روی قانون گیاه. من مسلمانم. قبله ام یک گل سرخ. جانمازم چشمه، مهرم نور. دشت سجاده...
-
تبریک روز پدر
شنبه 11 اسفند 1397 11:34
روز پدر مبارک تقدیم به پدر حقیقی مان، امام زمان: ای سفر کرده موعود بیا که دلم در پی تو در به در است جان ناقابل این چشم به راه برگ سبزی به تو، روز پدر است
-
واحه ای در لحظه - سهراب سپهری
شنبه 11 اسفند 1397 09:14
به سراغ من اگر می آیید پشت هیچستانم پشت هیچستان جایی است پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است که خبر می آرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاک روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح به سر تپه ی معراج شقایق رفتند پشت هیچستان، چتر خواهش باز است تا نسیم عطشی در بن برگی بدود زنگ باران به صدا می آید آدم...
-
کوچه - فریدون مشیری
پنجشنبه 9 اسفند 1397 21:22
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی...
-
نیست ! - بیتا امیری نژاد
پنجشنبه 9 اسفند 1397 13:10
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟ باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست چشم می دوزم به...
-
آواز عاشقانه - قیصر امین پور
پنجشنبه 9 اسفند 1397 12:54
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست سربسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد ای وای، های های عزا در گلو شکست آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست...